یک دان گگ ستاره برای دلم بیار
تلخم،شبم،شکستنم،اندوهم وغبار
لبریز خاطرات پر از درد و دود و آه
یک قطره روشنی به لب بام من ببار
سر در گمم وبیهوده،تکرارحادثات
یک اتفاق تازه به پاییز من بکار
دردست من که آیینه ی روشن بهشت
زیبایی بود و جلوه ی مریم گل انار
از عشق گفتم و از تن نارنجیی شفق
از آشنایی ، از سحر،ازچشم شوخ یار
برشانه های ناز غزل سرگذاشتم
گلخانه ساختم زصفای گل دیار
اکنون وسیع ابر،و حضور ترددم
ای یار! دانه دانه ی سنگ غمم شمار
حتی خدا که شاخه گلی هدیه ام نمود
خشکیده بود و پر پر و بی عطر و بی بهار
یک دانه گگ ستاره برای دلم بیار
تلخم ، شبم ، شکستنم ،اندهم و غبار